-
サマリー
あらすじ・解説
منطقالطیر منظومهای تمثیلی از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شاعر و عارف ایرانی است که مراحل سیر و سلوک در عرفان را از زبان پرندگانی بيان میکند که در جستجوی سیمرغ هستند. هدهد در این مسیر و در وادیهای هفتگانهی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا و تا رسیدن به سیمرغ راهنمای مرغان است. گویندگان این منظومه عبارتند از: خانمها؛ #مهتاب _حاجی محمدی لیلی بابایی پور #ژاله_ افشار #منصوره حجازیپور #ویدا _علیعسگری #سوری _تفرشی #زهره _رهیده #مرجان _یادگار #زهرا_ وکیل پور #مینا فیروزی و آقایان: #احسان _شادمان #امید _نیک #هدایت _ساجدی امیدواریم شنیدن این منظومهی زیبا با همآوایی گویندگان از هم آوایان سیمرغ برای مشتاقان، روحبخش و کارگشا باشد. گر نگشتی نقش پرّ، او عیان اینهمه غوغا نبودی در جهان چون فرو آیی به وادی طلبوادی معرفت، یکی از وادیهای ذکر شده در مثنوی "منطق الطیر" نوشتهٔ عطار نیشابوری، یکی از مهمترین مراحل در سیر و سلوک عارفانه است. در این وادی، سالک به شناخت و معرفت عمیقتری از خداوند و حقیقت هستی دست مییابد. این مرحله به معنای درک و آگاهی از حقایق نهانی و روحانی جهان است. عطار در "منطق الطیر" هفت وادی را معرفی میکند که سالکان برای رسیدن به حقیقت باید از آنها عبور کنند. وادی معرفت بعد از وادی طلب و وادی عشق قرار دارد و نقش کلیدی در مسیر عرفانی دارد. شرح وادی معرفت در وادی معرفت، سالک به معرفت حقیقی دست مییابد. این معرفت، شناخت قلبی و شهودی از حقایق الهی است که فراتر از علم حصولی و عقلی است. در این وادی، پردههای جهل و نادانی کنار میرود و سالک به نور معرفت روشن میشود. این وادی با یک دگرگونی عمیق درونی همراه است، جایی که سالک به خودشناسی و خداشناسی میرسد و از تمایلات دنیوی فاصله میگیرد. عطار در این وادی، به بیان تجارب و احساسات عرفا و سالکان میپردازد که چگونه با فداکاری و تسلیم، به شناخت عمیقتری از خداوند رسیدهاند. گزیدهای از منطق الطیر درباره وادی معرفت در این مرحله، سالکان در سفر معنوی خود به درک و معرفتی میرسند که با زبان قابل بیان نیست و باید از طریق تجربه و شهود درک شود. عطار این وادی را با حکایات و اشعار متعددی مزین کرده که هر کدام به نوعی بازتابدهندهٔ عمق و اهمیت معرفت در مسیر عرفانی است. به عنوان مثال، در یکی از حکایات مربوط به این وادی، عطار به داستانی از زندگی حضرت موسی (ع) اشاره میکند که در آن، موسی با خضر ملاقات میکند و از او درسهای عمیق معنوی میآموزد که با عقل بشری قابل فهم نیست و نیاز به معرفت شهودی دارد. با عبور از وادی معرفت، سالک به مرحلهٔ جدیدی از رشد روحانی و شناخت عمیقتر از حقیقت نائل میشود که او را برای عبور از مراحل بعدی آماده میکند. بعد از آن بنمایدت پیش نظر معرفت را وادیی بی پا و سر هیچ کس نبود که او این جایگاه مختلف گردد ز بسیاری راه هیچ ره دروی نه هم آن دیگرست سالک تن، سالک جان، دیگرست باز جان و تن ز نقصان و کمال هست دایم در ترقی و زوال لاجرم بس ره که پیش آمد پدید هر یکی بر حد خویش آمد پدید کی تواند شد درین راه خلیل عنکبوت مبتلا هم سیر پیل سیر هر کس تا کمال وی بود قرب هر کس حسب حال وی بود گر بپرد پشه چندانی که هست کی کمال صرصرش آید بدست لاجرم چون مختلف افتاد سیر هم روش هرگز ...